کد مطلب:327658 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:1271

عبدالحسین آیتی (آواره سابق)
شادروان عبدالحسین آیتی تفتی (1287. ق - 1332. ش)، ادیب، شاعر، مورخ و روزنامه نگار معاصر، در شهر تفت از توابع یزد دیده به جهان گشود. بر پایه ی آنچه خود نوشته است، [1] در جوانی به فراگیری علوم دینی و حوزوی مشغول گردید و پس از مرگ پدر، با كسوت روحانیت، به كار محراب و منبر وارد گشت. بهائیان برای وی دام گستردند و بعضی از كتاب های خود را به وسیله های مختلف در اختیار او نهادند تا مطالعه كند و همین امر، سبب شد كه عده ای از روحانیان و متنفذان محل، وی را به گرایش به بهائیت متهم سازند. شیوع این اتهام، مردم متدین را از گرد وی پراكنده ساخت و او ناچار گردید زادگاه خویش را ترك كند. متقابلا بهائیان آغوش گشودند و او را به جرگه ی خود فراخواندند. به این ترتیب، عبدالحسین به بهائیان پیوست و به دلیل بهره مندی از نیروی بیان و قلم، به سرعت در جرگه ی مبلغان مهم آنان قرار گرفت و بیش از بیست سال با عنوان «آواره» (لقبی كه عباس افندی به او داد) [2] به فرقه ی ضاله خدمت كرد و از تحسین و تقدیر پیشوایان آن (عباس افندی و نوه و جانشین: شوقی افندی) برخوردار گشت. [3] .

از جمله خدمات مهم آیتی به بهائیت، نگارش دو جلد كتاب «الكواكب الدریه» است كه از تواریخ مشهور بهائیان شمرده می شود. به نوشته ی خود او در این كتاب، وی تا واپسین ایام حضور در میان بهائیان، به مدت 22 سال دائما برای تبلیغ مسلك بهائیت به اطراف جهان سفر كرده است: چند بار در ایران، قفقاز، عثمانی، سوریه، فلسطین و شامات، یك بار به تركستان و نیز مصر و اكثر بلاد عرب. همچنین سفری به اروپا رفته و تقریبا دویست شهر و قریه از مراكز اقامت بهائیان در شرق و غرب را دیده است. در این مسافرت ها با تعداد زیادی از بهائیان قدیم و جدید اختلاط و آمیزش داشته و اصل یا رونوشت بسیاری از كتب و الواح این فرقه را مشاهده و مطالعه كرده است، به گونه ای كه در مجموع، «كمتر امری از امور تاریخی و غیر تاریخی» در موضوع بهائیت بوده كه بر وی «پوشیده مانده باشد.» [4] .

آواره، نوبتی نیز به حیفا (در فلسطین) رفت و با عباس افندی، پیشوای فرقه، دیدار و مصاحبت كرد، و در آنجا بود كه به قول خود: «به بطلان دعوی او و پدرش»، حسینعلی بهاء، «از جنبه های مذهبی آگاه» شد و فهمید كه این فرقه، جز پاره ای شعارهای فریبنده (كه تقلید از شعارهای مورد پسند روز است) چیزی برای عرضه ندارد. آگاهی وی از فساد حال شوقی (نوه و جانشین عباس افندی) و اطلاعش از نفوذ نكردن مسلك بهاء در مغرب زمین (بر خلاف ادعاها و تبلیغات فرقه) سستی و پوچی اساس این مسلك را از حیث دینی برای او روشن تر كرد و او را به این «یقین» رسانید كه «این دروغ هم عطف بر دروغ های مذهبی شده، نفوذی در جهان غرب نداشته اند و اگر گاهی عده قلیلی توجهی نموده اند از اثر خیانت حضرات و نتیجه ی سیاست بیگانگان است نه چیز دیگر»، و اینجا بود كه خود را در برابر خدا و وجدان، مسئول و موظف به افشای مظالم و تباهی های فرقه ی ضاله احساس كرد و بدین منظور كتاب پیشین خود: الكواكب الدریه، را به دلیل دروغ ها و تحریفات تاریخی بسیاری كه در آن وجود دارد فاقد ارزش و اعتبار تاریخی شمرد، و [5] مهم تر از این، كتاب جدیدی با نام «كشف الحیل» بر ضد بهائیت نوشت: «چون عبدالبهاء را خائن ایران، هم از حیث مذهب و هم از حیث استقلال و سیاست شناختم، دل از مهرشان بپرداختم و خود را در زحمت و خطر دیگری انداخته، چند هزار نفر بهائی متعصب را دشمن خود گردانیدم، برای اینكه وجدانم نگذاشت كه مؤلفات سابقه خود را الغاء نكرده بگذرم و مانند میرزا ابوالفضل گلپایگانی به سكوت بگذرانم. لذا با الغای كتب سابقه كه در تاریخ ایشان به نام «كواكب الدریه» نگاشته بودم و آن هم از تصرفات خودشان مصون نمانده بود بپرداختم و حقایق بی شبهه ای را كه در مدت بیست سال یافته بودم در دو جلد كتاب «كشف الحیل» منتشر ساختم!» [6] .

آیتی در جای جای «كشف الحیل» و نیز مجله اش: «نمكدان»، به تفصیل توضیح داده كه چگونه تدریجا به اسرار پشت پرده ی بهائیت واقف، و از انحرافات سران این فرقه و پوچی اندیشه ها و خیالات آن ها كاملا آگاه گشته و این همه سبب شده است كه او از این مسلك دست بردارد و (به رغم فشار و تهدید بهائیان) مظالم و كژی های آنان را افشا نماید. [7] وی بر روی دومین جلد كشف الحیل (چاپ فروردین 1307) شعر زیر را، كه خود سروده، درج كرده است:



گر روشنی از باب بها جویی و باب

زین باب نه روشنی برآید نه جواب!



بی خانه اگر بمانی ای خانه خراب

زآن به كه به سیل خانه سازی و بر آب



عدول آیتی از بهائیت، و خصوصا افشاگری های صریح و مستندش بر ضد این مسلك و بانیان و عاملان آن، خشم سران و فعالان این فرقه را به شدت برانگیخت و مایه ی كینه توزی، تهمت پراكنی و فحاشی آنان به او شد كه نمونه ی آن در كلام شوقی افندی (جانشین عباس افندی، و مادح پیشین آیتی) درباره ی وی مشاهده می شود. [8] و این در حالی بود كه شخصی چون عباس افندی (یك سال پیش از مرگ خویش) در لوحی خطاب به وی، از او با عنوان «حضرت آواره علیه بهاء الله الابهی» یاد كرده بود [9] و حتی خود شوقی نیز - چنان كه گذشت - در آغاز از وی تجلیل كرده بود.

در پی افشاگری های آیتی حتی ترور وی نیز از سوی سران فرقه، در دستور كار تروریست های بهائی قرار گرفت كه اشاره به این امر، همراه شرح فشارها، توهین ها و حتی خسارت هایی را كه اعضای فرقه پس از عدول آیتی از بهائیت و افشای ماهیت سران آن به وی وارد ساخته اند باید در كتاب خود وی خواند و مطلع شد، [10] و صد البته كه این فشارها و تهدیدها سودی نبخشید و كتاب مشهور آیتی در نقد مسلك بهائیت، و افشای مظالم و مفاسد سران آن، در 1306 و 1307. ش منتشر گردید و در اختیار عموم قرار گرفت و بعدها نیز بارها تجدید چاپ شد.

عبدالحسین تفتی، پس از بازگشت به دامان اسلام، نامش را از آواره به آیتی تغییر داد و در كنار تألیف كشف الحیل و آثاری چون مجلدات «نمكدان»، در دبیرستان های تهران و نیز مدارس یزد به تدریس رشته ی ادبیات مشغول گردید و نهایتا در 1332. ش درگذشت.


[1] «شرح احوالي از مرحوم آيتي»، يغما، سال 20، تير 46، صص 213 - 216.

[2] براي دستخط عباس افندي خطاب به «حضرت آواره عليه بهاء الله الابهي» و در تجليل از او رك: عبدالحسين آيتي، كشف الحيل، همان، چ 4، ج 3، ص 199؛ فضل الله صبحي مهتدي، خاطرات صبحي درباره ي بابيگري و بهائيگري، فضل الله صبحي مهتدي، همان، ص 152.

[3] براي اظهارات و الواح عباس افندي و شوقي در تجليل از آواره رك: مكاتيب عبدالبهاء، مؤسسه مطبوعات امري، 134 بديع، ج 8، ص 8، عبدالحسين آيتي، كشف الحيل، همان، چ 7، ج 1، صص 142 - 143، چ 4، ج 2، ص 50.

[4] عبدالحسين آيتي، الكواكب الدريه، همان، ج 2، ص 335.

[5] در زندگينامه ي خود نگاشت خويش نوشته است: «دو جلد كواكب الدريه، كه انشاي بنده است و مواد تاريخي آن را با هزاران اختلاف و تصرف و تقلب رؤساي بهائيه داده اند، لهذا خودم آن را معتبر نمي دانم و قطعا استفاده ي تاريخي از آن نمي توان كرد. چه، مسائل مسلمه اي كه حتي مانند ادوارد براون در كتب خود نوشته و من هم كامل ترش را نوشته بودم از كتابم در موقع طبع آن در مصر حذف كرده اند؛ زيرا به ضررشان تمام مي شده و تعبيرات جعليه را جانشين آن قرار داده اند.» رك: «شرح احوالي از مرحوم آيتي»، همان، ص 215.

[6] همان، صص 213 - 314.

[7] عبدالحسين آيتي، كشف الحيل، همان، ج 3، چاپ 4، ص 61.

[8] رك: توقيعات مباركه حضرت ولي امر الله، لوح قرن احباء شرق...، صص 138 و 160.

[9] براي مشاهده ي اين لوح به خط عباس افندي رك: عبدالحسين آيتي، كشف الحيل، همان، چ 4، ج 3، ص 99.

[10] رك: همان، چ 7، ج 1، ص 65؛ چ 4، ج 2، صص 163 - 164؛ چ 4، ج 3، ص 125.